استاد شهریار..

ساخت وبلاگ

داشتم ب سريال شهريار نگاه ميکردم..اون قسمتي ک ثريا ب شهريار التماس ميکرد ک ب شهر خودش برگرده..چون چراغعلي ک خان شهر بود خواستگاره ثريا بود...چون ثروت داشت وزور..وبخاطر اين دختر در قصد جان شهريار بود....شهريار اينقدر از حسرت نرسيدن ب ثريا رنج کشيد و غصه خورد وتا اخر عمر طعم شادي را نچشيد..قصدم از نوشتن اين مطلب ک بعضي اوقات انسان هيچ راهي جز صبر ندارد وبايد مطيع قضا وقدر باشد..

دل نوشته های مجید...
ما را در سایت دل نوشته های مجید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : majid2012a بازدید : 155 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:09